اينجا هوا بارونيه و نمي دونم چرا من از هوا ابري ترم.يعني بدجوري دلم گرفته.حس درس خوندن هم ندارم.شايد اين چند روز كه بيرون از خونه كار داشته م و ازدرس و تست و... دور بودم اينجوري شده م .نمي دونم شايد امروز بايد بگم :
آسمان سربي رنگ
من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ
كاش يه چيزي بود كه منو از اين حس وحال رها ميكرد.كاش...
شايد يه كم بخوابم.
ناودانها شر شر باران بی صبری است
آسمان بی حوصله ، حجم هوا ابری استکفشهایی منتظر در چارچوب در
کوله باری مختصر لبریز بی صبری است
پشت شیشه می تپد پیشانی یک مرد
در تب دردی که مثل زندگی جبری است
و سرانگشتی به روی شیشه های مات
بار دیگر می نویسد : " خانه ام ابری است " ...
قیصر امین پور
0 دیدگاه