اين يكي دو روز حوصله ي نوشتن نداشتم.يعني حرف زياده اما حس نوشتن نيست.يعني راستش اين هفته خودم با خودم درگيربودم.ديشب با پسرخاله ي عزيزتر از جان رفتيم پياده روي.هوا خيلي خوب بود.ما هم تصميم گرفتيم وقتي همه ي مغازه ها تعطيل ميشه بريم بيرون.خيلي خوب بود.يه مسافت خيلي طولاني رو پياده طي كرديم و وقتي به آخر تختي رسيديم من رو چمنا طاق باز خوابيدم.وقتي با آسمون نگاه كردم يه لحظه به پوچي رسيدم.توي فضايي به اين بزرگي كه كهكشان راه شيري يه تيكه از اونه ما چقدر ناچيزيم كه حالا بخوايم قانون بذاريم واسه خودمون.اصلا ً كه چي؟اينكه ملت ميزنن تو سر هم كه چي؟اينكه همش ميخوايم به حق هم تجاوز كنيم كه چي؟اينكه مدام يه هم ضد حال ميزنيم.اينكه دينهاي مختلف معتقدند از هم برترند احمقانه و چرنده؟و خيلي چيزاي چرنده ديگه كه همشون پوچند.اصلا ً نمي دونم چي بايد بگم.شايد دارم مزخرف مي نويسم نمي دونم...

وقتي جهان
از ريشه ي جهنم
و آدم
از عدم
و سعي
از ريشه هاي ياس مي آيد

وقتي كه يك تفاوت ساده
در حرف
كفتار را
به كفتر
تبديل مي كند

بايد به بي تفاوتي واژه ها
و واژه هاي بي طرفي
مثل نان
دل بست

نان را
از هر طرف بخواني
نان است!

قيصر امين پور

(از كتاب جيمت،از منابع ارشد ام بي اي)

ديروز صبح خوشحال بودم چون باز برنامه ي "دكتر ميثاق" از شبكه ي 4 پخش شد.چند بار بهش پيشنهاد كردم ببينه.اميدوارم يه باروقت داشته باشه...
فردا همه چيز دوباره شروع ميشه.يه شروع جديد و قوي تر.
اين هفته خيلي خسته شدم.
راستي به اين نتيجه رسيدم كه فقط دو چيز تو اين زندگي منو اميدوار نگه ميداره يكي "عشق" و يكي "خدا".اگه اين دو تا نبود زندگي هيچ معنا و مفهومي نداشت.البته خدا به تنهايي.نه با اسلام و مسيحيت و...
واسه امروز كافيه.بهتره ديگه چيزي ننويسم.آخه خودمم احساس ميكنم يه كم گيج و خسته و كسلم...

These icons link to social bookmarking sites where readers can share and discover new web pages.
  • Digg
  • Sphinn
  • del.icio.us
  • Facebook
  • Mixx
  • Google
  • Furl
  • Reddit
  • Spurl
  • StumbleUpon
  • Technorati